جنگ جمعیتی؛ ستیز صهونیسم علیه ملت ها- بخش چهارم چاپ

 

«عقیم سازی» بخشی از جنگ بیو تروریستی در جهان

در سال 1989 تحقیقاتی از سوی «مؤسسه ملی مصونیت» در دهلی نو در هند، بر روی استفاده از « ناقل هایی» چون کزاز و دیفتری برای عبور از سیستم ایمنی و انتقال هورمون زنانه صورت گرفته است. در جزوه ای که در سال 1990 به عنوان مستندات ای تحقیقات در انتشارات دانشگاه آکسفورد با عنوان«عبور از طریق یک ناقل» به چاپ رسیده است، از بنیاد راکفلر به عنوان اعطا کننده اصلی بودجه این تحقیق نام برده است. ساز و کار این ناقل های اینگونه است که با وارد کردن ا چ سی جی درون یک واکسن کزاز که به عنوان ناقل عمل می کند، بدن انسان با اچ سی جی همچون یک عامل مهاجم رفتار می کند و برای مقابله با آن آنتی بادی هایی را تولید می کند. این عمل بر عقیم سازی ییزنانی که این واکسن را دریافت کرده اند اثر می گذارد و در بسیاری  از موارد، هنگامی که در طول دوره باردارنی این واکسن به آن ها داده می شود، به سقط جنین آن ها می انجامد.

 

بعد هاBBC برنامه مستندی را با عنوان«آزمایشگاه انسانی» در سال 1995پخش کرد. در این برنامه واکسن های ضد کزاز آلوده که عقیم سازی زنان فلیپینی را در پی داشت، فاش شد(رویدادهای سپاه، ش 85).

«جوانان مسلمان«تهدیدی جدی برای صهیونیست ها

«ساموئل هانتینگتون» نظریه پرداز غربی چنین می نویسد: «تمدن اسلامی ریشه در نوعی پویایی جمعیت دارد. رشد زاد و ولد که در اکثر کشورهای اسلامی شاهد آن هستیم این چالش را متفاوت کرده، امروزه بیش از 20 درصد جمعیت جهان اسلام را جوانان 15 تا 25 ساله تشکیل داده اند» (هانتینگتون 5:1384)

در سال 1981، ماکسول تیلور، عضو شورای روابط خارجی رژیم اشغالگر قدس، در جریان مصاحبه ای در باره ازیاد جمعیت، صریحاً اعلام کرد: «من پیشاپیش به مردن بیش از یک میلیارد انسان فکر کرده ام. اینها در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین زندگی می کنند... بحران جمعیت و مسأله تأمین و عرضه غذا حکم می کند حتی برای نجات جان این اشخاص تلاش نکنیم»(گارودی140:1372).

این سخنان و نظایر آن، نشان دهنده هراس فوق العاده تحلیلگران غربی از جمعیت جوان کشورهای اسلامی و به ویژه ایران است. آن ها به خوبی می دانند که افزایش جمعیت جوان، افزایش اقتدار سیاسی را در پی دارد؛ چرا که این قشر در مواقع خطر تمام انرژی خود را صرف دفاع از کشور و نوامیس می کنند و از این رو خطر بزرگی بر سر راه اهداف آنهاست؛ به همین جهت این وحشت آمریکایی، به تبلیغات گسترده ضد جمعیت ایران و جهان اسلام تبدیل می شود و اسلام و تشیع را هدف قرار می دهد. این مسأله زمانی روشن تر می شود که برنامه های افزایش جمعیت درکشورهای غربی و به ویژه در میان طراحان اصلی کاهش جمعیت در جهان یعنی صهیونیست ها، بررسی شود. در رژیم اشغالگر قدس هر عائله یهودی بایستی حداقل چهار بچه داشته باشد، میزان حق اولاد پرداختی به کارمندان زیاد است و داشتن بچه زیاد موجب کاهش انواع و اقسام مالیات می شود. حتی کارمندان بازنشسته ای که دارای فرزند بیشتری باشند حقوق بازنشستگی بیشتری می گیرند(هارون55:1376).

پروژه NSSM200  (تلخیص از مقاله«شعار فرزند کمتر درخدمت پروژه جنگ جمعیتی»)

طی دهه هفتاد و در زمان هنری کسینجر- مشاور امنیت ملی رییس جمهور وقت امریکا- پروژه ای مطالعاتی درباره تاثیر روند رشد جمعیت جهانی بر امنیت ملی آمریکا انجام شد. این پروژه که NSSM200 (National Security Study Memorandum No.200) نام گرفت، روند فزاینده رشد جمعیت جهانی را بر خلاف امنیت ملی آمریکا دانسته و با تشریح استراتژی آمریکا درمورد جمعیت جهانی، سیاست ها، راهکارها، چگونگی همکاری سازمان های بین المللی و روش ترغیب و اقناع رهبران کشورهای مورد نظر برای کاهش روند رشد جمعیت را تبیین می کند.

از سوی دیگر فشار ایجاد شده برای تأمین نیازهای این جمعیت بالا، در آینده موجب می شود که دولت ها حاکمان این کشورها به دنبال افزایش قیمت نفت تأثیر بسیار منفی بر روی اقتصاد آمریکا خواهد داشت (سمیعی نصب و ترابی، 1388)

اهمیت NSSM200 در جنگ جمعیتی و ابعاد روانی آن را نباید دست کم گرفت زیرا این برنامه مؤثر ترین برنامه ای است که برای دو دهه بر جمعیت زدایی جهانی مسلط بوده است. هنوز جنبه های روانشناختی و سیاسی برنامه، کلیه بخش های جوامع سرتاسر جهان، به ویژه بخش های حکومتی، رسانه های گروهی و آکادمیک، را تحت تأثیر قرار می دهد.

NSSM200 در زمان خود 13 کشور را- حسب اولویت- به عنوان نخستین اهداف در لیست خود جای داده بود که عبارتند از: هند، بنگلادش، پاکستان، اتیوپی، مکزیک، اندونزی، برزیل، فیلیپین، تایلند، مصر، نیجریه، کلمبیا(همان).

NSSM200 هشدار می دهد که برنامه جمعیتی ایالات متحده باید مخفی باقی مانده و شیوه های عمل ظریف تر جذب و تحلیل بردن اندیشه و نگرش رهبران کشورهای کم توسعه یافته- (LDC) در پیش گرفته شود http://nssm200.tripod.com)).

مرکز برنامه های ارتباطات (ccp) که در رأس نهادهای پروپگاندای جمعیتی جان هاپکینز امریکا قرار دارد، با آژانس های بین المللی، نهادها و سازمان های غیردولتی متعددی در ایالات متحده و خارج از آن، برای تبلیغ و تشویق رفتار بهداشتی، کار می کند. حامیان اصلی این مرکز، یونیسف، بانک جهانی، بنیاد راکفلر، بنیاد پاکارد، بنیاد کاول، بنیاد رفاه عمومی و دیگر بنیادهای خصوصی و خیریه ها می باشند (http://www.jhuccp.org) دو بخش اصلی و عمده مرکز، شامل خدمات ارتباطات جمعیتی PCS (Population Communication Services) و برنامه اطلاعات جمعیتی PIP (Population Information Program) می باشند. خدمات ارتباطات جمعیتی کمک های تکنیکی را به پنج منطقه جهانی، شامل دولت های تازه استقلال یافته (NIS) خاور نزدیک، آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین ارایه می کند. در این بخش، مرکز حمایت های آموزشی و مالی از هم دستان خود در بیش از 65 کشور دنیا به عمل می آورد تا آن ها را در توسعه و ارزیابی برنامه های مؤثر اطلاعات و ارتباطات آموزش و پرورش، انگیزه IEC/M (Information-Education-Communication/Motivation) جهت تشویق و تقویت برنامه ریزی خانواده، بهداشت ضدبارداری و فعالیت های مشابه کمک نماید (http://www.jhuccp.org).

همان طور که مشاهده می شود، فعالیت های متعدد دانشگاه جان هاپکینز در برنامه جمعیتی IEC/M به «تغییر دادن طرز تفکر و رفتار جنسی» همه جهانیان به سمت جمعیت زدایی از طریق کنترل زاد و ولد اختصاص یافته است. برای اجرای این هدف در سر تا سر جهان، مرکز برنامه های ارتباطات، طرحی به نام فعالیت ارتباطات ملی NCC  (National Communication Compaigns) تهیه کرد که در آن برای هر کشور، برنامه ویژه آن طراحی گردید (عالمی 1389).

 

دکترین امنیت ملی آمریکا

دکترین امنیت ملی آمریکا توسط «مرکز عملیات های نظامی و غیر نظامی آمریکا» cmoc  (Civil-Millitary Operatinos Center) تهیه و در نیمه اول سال 2011 توسط رئیس جمهور این کشور باراک اوباما به نیروهای نظامی ابلاغ شد.

مرکز مذکور در سازمان پنتاگون آمریکا واقع است. (این دکترین بر روی وب سایت های مورد نظر پنتاگون به طور عمومی منتشر گردید. به وسیله عبارت    Doctorin for the Armed Forcees of the United States می توان به متن کامل دست یافت.)

جنگ جمعیتی که با گستره عظیمی طی دهه های اخیر در سطح جهان اجرا می شود، نتیجه سیاستگذاری و فرماندهی مراکز متعددی از سوی سردمداران جهانی، در رأس آن ها امریکاست. دکترین امنیت ملی امریکا، نقشه راه و مبنای تصمیم گیری این پروژه جهانی است. براساس این دکترین، میزان و ترکیب جمعیت در جهان و هر نوع تغییر پیرامون آن باید تأمین کننده امنیت ملی آمریکا باشد و اجرای دقیقش بر عهده سازمان ها و مراکز مهم بین المللی زیر نظر پنتاگون است.

نقشه ای از سازمان ها و مراکز مهم بین المللی در صفحه ی 132 دکترین امنیت ملی امریکا وجود دارد که نشان می دهد این سازمان ها مستقیماً زیر نظر«مرکز عملیات های نظامی و غیرنظامی آمریکا» کار می کنند و محورهای اصلی فعالیت هایشان را از این مرکز دریافت می دارند. مثلاً در متن دکترین مذکور مفصلاً توضیح داده شده که سازمان یونیسف زیر مجموعه سازمان ملل چه وظایفی از طرف پنتاگون به عهده دارد و می بایست در کشورهای دنیا آن ها را پیاده نماید.

تصویر زیر و ترجمه آن بخش های عمده ای از کمیته ملی مرکز عملیات نظامی و غیرنظامی آمریکا را نشان می دهد. این نمودار به صراحت اعلام می کند که تمامی سازمان ها و نهاد های بین المللی اعم از سازمان ملل، صلیب سرخ، سازمان های مردم نهاد، سازمان حفاظت از کودکان، سازمان برنامه جهانی غذا، بخش عملیات حفظ صلح و سایر آژانس های ملل متحد و آژانس های دولتی در خدمت عملیات نظامی ارتش آمریکا است.

نکته مهم آن است که طبق سند منتشر شده از سوی پنتاگون، برنامه هایی که کلیه آژانس های سازمان ملل(UN) در سطح جهان در کشورهای دیگر اجرا می کنند به عنوان عملیات دفاعی و نظامی ارتش آمریکاست.

گرچه فعالیت های کنترل جمعیت دولت آمریکا به شکل انفکاک ناپذیری با آژانس های سازمان ملل پیوند خورده است اما تأثیر آن بر فرهنگ جهانی و تغییرات اجتماعی بسیار فراتر از فعالیت های سازمان ملل می باشد. این امر به دلیل آن است که سازمان ملل به عنوان یک مجموعه جهانی، خود به ملت های ثروتمند و بودجه ها و سرمایه هایشان متکی می باشد و بر اعضای خویش هیچ نیروی حقوقی الزام آوری ندارد.

بنابراین می توان نتیجه گرفت برنامه هایی که آژانس های سازمان ملل به تبع آن سازمان یونیسف و صندوق جمعیت در کشورها از جمله جمهوری اسلامی ایران اجرا می کنند به عنوان عملیات نظامی ارتش آمریکا محسوب می شود. البته یک بررسی همه جانبه و دقیق از برنامه ها و آمار فعالیت های سازمان ملل و یونیسف در سراسر جهان مؤید این امر است.

حکومت نامرئی بر جمعیت جهان

سازمان نئو ماسونی مخفی، همه ساله با گرد هم آوردن مجموعه ای از صاحبان قدرت و ثروت در تلاش برای در اختیار گرفتن اهرم های سیاسی، اقتصادی و تبلیغاتی جهان تلاش می کند. این سازمان هر ساله سه نشست برگزار می کند که در آن ها مسائل اقتصادی در اجلاس داووس، مسائل اطلاعاتی و امنیتی در گردهمایی مونیخ و مسائل سیاسی در نشست بیلدربرگ مورد بررسی قرار می گیرد.

گروه بیلدربرگ که تنها یکی از سه ضلع سازمان نئوماسونی است، درنشست چهارروزه خود که در شرایطی ویژه از روز پنجشنبه 19 تا یک شنبه 22 خرداد 1390 درسنت موریتس سوئیس برگزار شد، به برنامه های کاری خود در حکومت نامرئی بر جهان به شرح زیر اشاره کرد:

مهمترین برنامه کاری حکومت نامرئی جهان(انجمن سیاسی و اقتصادی جهان) عبارتند از:

الف- بهار عربی

ب- سانسور اینترنتی

ج- به درازا کشیدن بحران اقتصادی

د- تعیین رئیس جدید صندوق بین المللی پول

هـ- افزایش جنگ و کشتار و نسل کشی

ایجاد جنگ درخاورمیانه یکی از مهمترین برنامه های بیلدربرگ است. آن بر این اعتقادند که جمعیت جهان بسیار زیاد شده و فقط جنگ می تواند تا حدودی این مشکل را چاره کند. تمامی افراد عضو بیلدربرگ با رأی مشترک بر این تصمیم استوار بوده و لزوم بروز جنگ را قطعی می دانند.

کشتار و ذبح انسان و دامن زدن به مرگ و میر در فرقه های ماسونی از جمله بیلدربرگ جزء اصول و برنامه های اصلی است و عوامل این گروه ها موظفند تا حد ممکن به جنگ و نسل کشی دامن بزنند تا جمعیت جهان کاهش یابد(مشرق نیوز1391).

ارزش های جهانی، پوششی برای دخالت آمریکا در کشورها

درمتن دکترین امنیت ملی آمریکا آمده است: «ایالات متحده آمریکا متعهد به همکاری برای شکل دهی و تقویت مؤسسات و نهادهای موجودی است که در اندازه ظرفیت های خود فعال نیستند، مانند شورای حقوق بشرسازمان ملل. ما در چارچوب نظام گسترده تر سازمان ملل و مکانیزم های منطقه ای برای تقویت نظارت بر حقوق بشر و اجرای مکانیزم ها مشغول به کار هستیم به گونه ای که افراد حقیقی و کشورها پاسخگوی اقدامات خود در نقص معیارهای بین المللی حقوق بشر باشند و ما به طور فعالانه ای از رهبر دموکراسی های نو ظهور حمایت می کنیم. این حمایت همزمان با حرکت این دموکراسی های نوپا در ایفای نقش فعال تر در پیشبرد حقوق بشر و ارزش های دموکراتیک در منطقه هایشان و صحنه جهانی ارائه می شود».

نتیجه این تعهد ایالات متحده، ورود تجاوزکارانه به خاک افغانستان و نزدیک به دو دهه جنگ و کشتار بی گناهان و حضور دائمی در کشورهای منطقه از جمله عراق و جنگ اخیر در سوریه و ده ها تجاوز دیگر درسراسر جهان است.

منابع و مأخذ:

-         تیلور،  دانیل. «واکسینه کردن جهان کینز  و راکفلر به دنبال کاستن جمعیت جهان» سیاحت غرب، ش86، 1389.

-         حسین طهرانی، سید محمد حسین 1429 ق (1387 ش) . «رساله نکاحیه: کاهش جمعیت ضربه ای سهمگین بر پیکر مسلمین»، مشهد،  مؤسسه ترجمه و نشر دوره علوم  و معارف اسلام.

-         حلم سرشت، پریوش و اسماعیل دل پیشه 1388. جمعیت و تنظیم خانواده، تهران، چهر.

-         رویدادهای سپاه، ش 85.

-          سمیعی نسب و ترابی، «شاخص ها و سیاست های جمعیتی در ایران»، برداشت دوم، ش 11 و 12،  تابستان و پائیز 1389.

-         شتلند، کلود، شنه، کلود (1378). جمعیت جهانی، چالش ها و مسائل،  ترجمه سید محمد میرزایی، تهران، شهید بهشتی.

-         عالمی، مسعود، «شعار فرزند کمتر درخدمت پروژه جنگ جمعیتی» (1389).

-         فصلنامه برداشت دوم سال هفتم، دوره جدید، ش 11 و 12، (1389).

-         کتابی، احمد، درآمدی  بر اندیشه ها و نظریه های جمعیت شناسی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (1388).

-         گارودی، روژه1372. گورکن ها، یک هشدار نوین به زندگان، ترجمه علی اکبر کسمایی، اطلاعات.

-         ماهنامه سیاحت غرب «تمدن اسلامی در چین، دو چالش پیش رو تمدن غرب»، گفتگو با ساموئل هانتینگتون، ش 32، 8 (1384).

-         محمودی، محمد جواد، «تحولات جمعیتی، چالش های پیش» رو و لزوم تجدید نظر در سیاست های جمعیتی ایران»، برداشت دوم، ش 11 و 12 (1389).

-         مشرق نیوز، امریکا چگونه می خواهد جهان را اداره کند» (1391).

-         هارون، یحیی، 1376. فراماسونری، ترجمه جعفر سعیدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

-         هانتینگتون، ساموئل. «تمدن اسلامی و چین، دو چالش پیش رو تمدن غرب» سیاحت غرب، ش 32، 8 (1384).

موارد مرتبط:

جنگ جمعیتی؛ ستیز صهونیسم علیه ملت ها- بخش اول

جنگ جمعیتی؛ ستیز صهونیسم علیه ملت ها- بخش دوم

جنگ جمعیتی؛ ستیز صهونیسم علیه ملت ها- بخش سوم

جنگ جمعیتی؛ ستیز صهونیسم علیه ملت ها- بخش پنجم